سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 92/9/26 | 12:33 عصر | نویسنده : سید ناصرامینی

ببینید که امروز در سطح بین المللی، علیه شیعه چه می‌گذرد! اینها نتیجه سکوت ما است. همین کتاب لله ثم للتاریخ که از جنایت‌های کم‌نظیر وهابیت علیه شیعه بوده است، فردی را که نه خدا او را آفریده و نه میکائیل برای او روزی داده و نه عزرائیل او را قبض روح کرده و نه کره زمین، هم‌چنین فردی را برای یک لحظه بر روی خودش دیده، ساخته‌اند که یک مجتهدی از مجتهدهای نجف به نام حضرت آیت الله سید حسین موسوی از مدرسین بلندپایه نجف، شبهاتی داشت که علماء نتوانستند جواب بدهند و وهابی شد و این کتاب را نوشت.

بنده هم در بحثی که در سال 1383 با یکی از مفتیان مکه مکرمه به نام شیخ محمد جمیل زینو ـ استاد درس خارج و از مدرسین بنام دارالحدیث مکه مکرمه ـ داشتم، ایشان چند سوال کرد و من جواب دادم و ما سوال کردیم و ایشان نتوانست جواب بدهد و رفت این کتاب ـ لله ثم للتاریخ ـ را آورد و گفت:

در این کتاب آمده است که در کتاب من لا یحضره الفقیه آمده: هر کس یک متعه کند، هم‌درجه امام حسین (علیه السلام) است. هر کس دو متعه کند، هم‌درجه أمیر المؤمنین (علیه السلام) است و اگر سه متعه کند، هم‌درجه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است.

گفت: این در کتاب‌های شما آمده است. حدود 30 نفر هم در آن جلسه حضور داشتند.

گفتم:

این سخن، دروغ و کذب و إفتراء است. کتاب‌های ما در کتابخانه‌های شما هستند و در این نوت‌بوک من هم برنامه‌های نرم‌افزاری کتاب موجود است. اگر هم‌چنین روایتی در کتاب‌های معتبر شیعه باشد، شاهد باشید که بنده والله در همین‌جا وهابی می‌شوم و از تشیع دست برمی‌دارم. شما این روایت را ثابت کنید.

گفتم: این آقا در فلان صفحه این همین کتاب می‌گوید:

إنی إلتقیت بسید دلدار نقوی بهند و أعطانی کتابه کذا.

با سید دلدار نقوی در هند دیدار کردم و کتابش را به من داد.

در چند صفحه بعد آورده است:

من از شاگردان امام خمینی (ره) و خوئی (ره) بودم.

گفتم:

آقای سید دلدار نقوی حدود 160 سال قبل از دنیا رفته و آقای خوئی هم چند سال قبل از دنیا رفته است. اگر بنا باشد وقتی که با سید دلدار نقوی ملاقات کرده، 20 ساله باشد، باید در 180 سالگی خود با امام خمینی (ره) و خوئی (ره) دیدار داشته باشد.

خدا را شاهد می‌گیرم! به روح پاک این بی‌بی ـ حضرت معصومه (سلام الله علیها) ـ که در جوارش هستیم! قسم به جان آقا ولی‌عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)! اینها همه مبهوت شدند. یکی از این دانشجویان به این مفتی گفت:

ما که به شما گفتیم این کتاب را نیاور، وگرنه مفتضح می‌شویم.

او هم این کتاب را به گوشه‌ای پرتاب کرد.

اینها در ماهواره رسمی‌شان مطالب این کتاب را با آب و تاب نقل می‌کنند.

اگر شما تاریخ زندگانی امام خمینی (ره) را مطالعه کنید، وقتی امام خمینی (ره) در نجف بودند، حتی یک مرتبه و یک دقیقه هم به بغداد مسافرت نکرده است. آن وقت با این‌همه آب و تاب، این مطالب را مطرح می‌کنند.

یکی از بحث‌هایی که ضرورت دارد روی آن کار کنیم، این است که آنها ما را متهم به غلوّ می‌کنند در رابطه با علم غیب أئمه (علیهم السلام) و چند آیه هم می‌خوانند:

وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ

سوره أنعام/آیه59

قُلْ لَا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ

سوره نمل/آیه65

و جوانان را فریب می‌دهند. حال آن‌که قرآن صراحت دارد بر علم غیب دانستن پیامبران (علیهم السلام) و نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) و کسانی که تالی تلو نبی هستند. من مختصر بگویم و إن شاء الله در جلسه بعد ادامه خواهیم داد.

 

جواب اول: آیات قرآن

آیه اول:

ما هیچ شکی نداریم که آیات قبلی درست است، ولی از طرف دیگر، خداوند در سوره یوسف می‌فرماید:

ذَلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ

این از خبرهای غیب است که به تو وحی می‏کنیم‏

سوره یوسف/آیه102

 

آیه دوم:

عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی‏ غَیْبِهِ أَحَداً ـ إِلاَّ مَنِ ارْتَضی‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدا

عالم به غیب اوست؛ پس جز او کسی غیب نمی‌‌داند. چون او کسی را بر غیب خود مسلط نمی‏کند ـ مگر کسی از رسولان را که شایسته و مرضی این کار بداند که خدا برای چنین کسانی از پیش رو و پشت سر حافظانی در کمین می‌گمارد

سوره جن/آیه27-26

قطعا أئمه (علیهم السلام) از مصادیق راضیین و مرضیین هستند.

این آیه خیلی واضح است. اگر این آقایان نمی‌خواهند این آیات را ببینند یا می‌بینند و از کنارش ردّ می‌شوند، مشکل ما نیست.

 

آیه سوم:

حضرت عیسی بن مریم (علیه السلام) می‌فرماید:

وَ أُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَ مَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ

و از آنچه می‏خورید و در خانه‏های خود ذخیره می‏کنید، به شما خبر می‏دهم‏

سوره آل عمران/آیه49

 

جواب دوم: روایات أهل سنت

روایت اول:

این آقایان به شیعه، خُرده می‌گیرند، ولی جناب عمر در بالای منبر، برای مردم خطبه می‌خواند. آقای‌عمر در وسط خطبه می‌گوید:

یا ساری الجبل! یا ساری الجبل!

مردم هم فکر کردند که هواس عمر پرت شده است. وقتی خطبه‌اش تمام شد، از ایشان سوال کردند و گفت:

من در حال خطبه خواندن بودم و دیدم لشکر اسلام که در نهاوند ایران می‌جنگیدند، در حال شکست خوردن هستند و ساری را که فرمانده لشکر بود، صدا کردم که در خود کوه سنگر بگیرند.

صحابه هم در کوه سنگر گرفتند و پیروز شدند. این موضوع در ذهن صحابه ماند و بعد از مدتی که لشکر اسلام برگشت، این موضوع از آنها سوال شد و گفتند: در فلان روز، ما در جنگ گیر کرده بودیم و صدای عمر را شنیدم که ما را راهنمایی کرد به سمت کوه. اگر این صدای عمر نبود، همه‌مان کشته می‌شدیم.

البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج7، ص147 ـ تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج44، ص336 ـ مجموع فتاوای إبن تیمیه، ج11، ص276 ـ کنز العمال للمتقی الهندی، ج12، ص571 ـ تفسیر الرازی، ج21، ص87 - دقائق التفسیر لإبن تیمیة، ج2، ص140 ـ الإصابة لإبن حجر، ج3، ص5 ـ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص156 ـ تاریخ الطبری، ج3، ص254 ـ الکامل فی التاریخ لإبن الأثیر، ج3، ص42 ـ تاریخ الإسلام للذهبی، ج1، ص384 ـ الوافی بالوفیات للصفدی، ج15، ص48 ـ تاریخ إبن خلدون، ج1، ص110

این روایت از روایاتی است که تمام أهل سنت، حتی إبن تیمیه می‌گوید از قطعیات تاریخ و از فضائل کم‌نظیر یا بی‌نظیر آقای عمر بن خطاب است. حالا اگر ما مشابه همین روایت را از امام صادق (علیه السلام) یا أمیر المؤمنین (علیه السلام) نقل کنیم، فریاد می‌زنند که اینها کافر شده‌اند و حضرت علی (علیه السلام) را در حدّ خدایی بالا برده‌اند.

 

روایت دوم:

علامه حلی (ره) در کتاب منهاج الکرامة، یکی از فضائل أمیر المؤمنین (علیه السلام) را إخبار از غیب می‌داند که خبرهایی از آینده داد و به وقوع پیوست؛ مانند سیل در بصره و خبر شهادت از خودش و قاتلش و غیره. إبن تیمیه ـ که امام وهابیت است و قول او را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم بالاتر می‌دانند ـ در جواب علامه حلی (ره) جواب می‌دهد:

أما الإخبار ببعض الأمور الغائبة فمن هو دون علی یخبر بمثل ذلک، فعلی أجل قدرا من ذلک! و فی أتباع أبی بکر و عمر و عثمان من یخبر بأضعاف ذلک! و لیسوا ممن یصلح للإمامة و لا هم أفضل أهل زمانهم و مثل هذا موجود فی زماننا و غیر زماننا و حذیفة بن الیمان و أبو هریرة و غیرهما من الصحابة کانوا یحدثون الناس بأضعاف ذلک.

خبر دادن از امور غیب، فقط مخصوص علی نیست، بلکه تابعین أبوبکر و عمر و عثمان هم چندین برابر علی از غیب خبر داده‌‌اند. حذیفه و أبو هریره و دیگر صحابه، چندین برابر علی از غیب خبر داده‌اند.

منهاج السنة لإبن تیمیة، ج8، ص135

در اینجا، خبر دادن از غیب، هیچ اشکالی ندارد، چون تابعین أبوبکر و عمر و عثمان هستند، چون ابوهریره است. ولی اگر مخبر از غیب، حضرت علی (علیه السلام) و حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) و امام صادق (علیه السلام) باشد، باید 7 آسمان بر سر اینها خراب شود.

جالب این‌که إبن قیّم جوزیه ـ شاگرد إبن تیمیه ـ می‌گوید:

استاد ما ـ إبن تیمیه ـ خیلی زیاد از غیب خبر می‌داد. حتی در بعضی از جاها از لوح محفوظ خبر می‌داد. قضیه حمله مغول را إبن تیمیه خبر داده بود. به او گفتیم: تحلیل‌گران سیاسی برخلاف شما نظر داده‌اند. گفت: من در لوح محفوظ خوانده‌ام که قوم مغول این کار را انجام می‌دهند. نظر إبن تیمیه هم مطابق با واقع درآمد. حتی إبن تیمیه چندین بار از آینده خود من خبر داد و همان هم اتفاق افتاد. خیلی از خبرهایی را که داده بود، دیده‌ام و بعضی از آنهایی را که هنوز رخ نداده، در انتظارش نشسته‌ام.

مدارج السالکین لإبن قیم الجوزیة، ج2، ص489 و 490

در اینجا علم غیب هیچ اشکالی ندارد!!!

 

«««و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»»»



دکتر سید محمد حسینی قزوینی



  • عهد نامه
  • دانلودیان
  • سبزک
  • مطالب تبیانی